روز نوشت جمعه 9 اسفند 92
جدیدا دارم تو مریم تغییرای بزرگ شدنش و حس میکنم دقیق تر شده کاراش و دقیق انجام میده در شیشه ی شربتش و با دقت میذاره اسباب بازیهاش و با تمرکز جمع میکنه الانم داره برنامه کودک اسکار و با کلی ذوق می بینه موقع خوندن نماز مغرب و عشام دو اتفاق بامزه پیش اومد وقتی داشتم شروع به خوندن میکردم به مریم گفتم - مریم جونم الله کن!! دو سه بار بهش گفتم و بعد شوع به خوندن نماز کردم دیدم به تبعیت از من ، سرش و میذاره رو مهر و چند ثانیه صبر میکنه و سرش و میاره بالا و لباش و باز و بسته میکنه مثلا داره ذکر میگه آخ که دلم میخواست اون لحظه بخورمش بسکی خوشمزه الله میگفت یکم که گذشت کلافه شد از بس ماما ماما گفت ...
نویسنده :
مامان مریم سادات
0:57